به گزارش شهرآرانیوز، «تا مادرم زنده بود، پدرم در خانواده نقش یک عاقلهمرد را بازی میکرد. مردی آرام و باتدبیر که همه خانواده را دور هم جمع کرده بود؛ ولی با مرگ مادر، انگار مرد دیگری شد؛ پیرمردی زودرنج و حساس که نه حاضر به ازدواج دوباره بود و نه زندگیکردن با ما یا عموهایم را میپذیرفت.
وضعیت قلبیاش هم بهگونهای نبود که بتوانیم او را در خانه تنها بگذاریم. این اتفاق، زندگی همه خانواده را تغییر داده بود. در یککلام به یک بنبست چهکنم رسیده بودیم تا اینکه سروکله یکی از دوستان صمیمی و قدیمی پدرم در خانواده ما پیدا شد و ورق بهطورکامل برگشت. او هم مانند پدرم مردی تنها بود؛ ولی نه گوشهگیر شده بود و نه به انتظار مرگ، زندگی میکرد.»
صحبتهای دوستم که به اینجا رسید، یاد سالهای کودکی خودم افتادم که چگونه پس از فوت پدربزرگم، زندگی همه ما متأثر از این اتفاق شد و تنشهای زیادی با مادربزرگم پیدا کردیم که اگر آنروزها کمی هوشمندانهتر مدیریت میشد، تا آن اندازه برای خانواده دردسرساز نمیشد و بهطورحتم مادربزرگ هم سالهای پایانی عمرش را با کیفیت بیشتری سپری میکرد؛ موضوعی که بستگی زیادی به نگاه همه ما به پدیده سالمندی و برخورد با آن دارد؛ چه در جایگاه یک سالمند و چه فرزندانی که فرصتی ارزشمند برای زندگی با والد سالمند خود یافتهاند.
حتما شنیده اید برای اینکه راه رفتن کسی را قضاوت کنیم، ابتدا باید کفش هایش را بپوشیم. این یک واقعیت است و ما تا زمانی که خودمان سالمند نشویم، نمیتوانیم درک درستی از موقعیت و شرایط دوره سالمندی داشته باشیم.
گذشته از خصوصیات اخلاقی هرفرد که تا دوره سالمندی با او میماند و تأثیر مستقیمی در ارتباطات و تعاملات خانوادگی و اجتماعی او دارد، اتفاقهای زندگی هم، اخلاق و رفتار او را دستخوش تغییر میکنند، مانند تجربه از دست دادن همسر، بازنشستگی از کاری که بخشی از هویت او را شکل میداده است، خارج شدن از محوریت تصمیم گیریهای خانوادگی، ضعف و ناتوانی بر اثر بروز بیماریهای جسمی و روانی و ترس از تنهایی و فراموش شدن؛ بنابراین خیلی مهم است که شرایط والد تنهایمان را درک کنیم و از زاویه نگاه او همه چیزرا ببینیم و واکنشهای هوشمندانهای نشان بدهیم.
مشکلاتی که هرکدام از ما در زندگی با والد تنهایمان پیدا میکنیم، متفاوت از دیگران است. آیا والد تنها هنوز شاغل است و در حلقه دوستانش وقت میگذراند؟ آیا والد تنها میتواند تنها زندگی کند یا امکان زندگی با فرزندانش را دارد؟ آیا والد تنها وارد زندگی زوجی جوان میشود یا زوجی پخته؟ آیا نوههای او هنوز کوچک هستند یا زندگی مستقل از پدر و مادر دارند؟
آیا همه مسئولیت نگهداری از والد تنها با یک فرزند است یا میتواند برروی کمک دیگر فرزندانش هم حساب کند؟ آیا رابطه خوبی بین او و فرزند انش وجود دارد و آیا رابطه عروس و دامادش با او حسنه است؟ پاسخی که ما به هرکدام از این پرسشها و دهها پرسش دیگر میدهیم، تعیین کننده کیفت رابطه ما با والد تنهایمان خواهد بود.
برای نمونه به این چند مشکل ساده و چالش آفرین توجه کنید که چگونه رابطه ما را متاثر از خودش خواهد کرد. درحالیکه اگر نگاهمان به این شرایط یک فرصت باشد، برای درک بهتر والد تنهایمان و گرهگشایی از شرایطی که او ناخواسته در آن گیر کرده است، دیگر موضوع برایمان یک مشکل یا مسئلهای که بخواهیم آن را حل کنیم، نخواهد بود.
گاهی والد تنها برای اینکه از حمایت عاطفی بیشتری برخوردار باشد با یکی از اعضای خانواده مانند نوهها یا دختر و پسر خودش علیه دیگری ائتلاف میکند و این جبهه گیری خیلی زود حساسیت طرف مقابل را برمی انگیزد و منشأ نزاع و کش مکشهای بعدی بین آنها میشود.
ورود و مداخله والد تنها به یکی از حوزههای مدیریتی همسران مانند مسائل تربیتی بچهها یا مسائل مالی و شغلی که بیشتر وقتها از سر دل سوزی هم صورت میگیرد، سبب میشود تا اقتدار همسران به هم بخورد و تنش زیادی بین آنها با والد تنها اتفاق بیفتد. این موضوع در حوزه تربیت بچهها بیشتر خودش را نشان میدهد و سبب دل خوری میشود.
با بالارفتن سن، بیماریها و مشکلات جسمی و روحی فرد سالمند هم بیشتر میشود و این موضوع خود عامل مهمی است برای احساس ناراحتی بیشتر او که مدیریت آن نیازمند صرف وقت و انرژی زیادی ازسوی همه اعضای خانواده است.
به تعداد مشکلاتی که یک والد تنها در همراهی خانواده اش دارد، راه حل هم وجود دارد، پس ابتدا باید به دنبال پیداکردن مشکل و علت دقیق بروز آن باشیم و بعد به فکر یافتن راه چاره آن. در ادامه به چند راهکار ساده در این زمینه به منظور کاهش تنشهای موجود و برطرف کردن حس تنهایی در والد سالمندمان اشارهای داریم که مشتی نمونه خروار است.
اگر والد تنهایمان مشکلات جسمی دارد و نیاز است که به طور دائمی به او رسیدگی شود، حتما از یک پرستار نیمه وقت یا دیگر اعضای خانواده و فامیل کمک بگیریم. معمولا در چنین مواقعی یکی از فرزندان که دل سوزتر و متعهدتر از دیگران است بار همه را به دوش میکشد و این موضوع خیلی زود او را خسته و درمانده و روابطش با همسرش را تیره و تار میکند.
تعصبات بیجا و دودوتا چهارتاهای مالی را کنار بگذاریم و اگر والد تنهایمان شرایط ازدواج دارد، برای او فکر یک همسر باشیم. این اتفاق افزون بر اینکه از حجم مشکلات خود ما میکاهد به سلامت روحی و روانی او هم کمک زیادی میکند. معمولا بخش زیادی از مشکلاتی که پیش میآید به علت تنهایی و ترس از فراموش شدن سالمند است.
اینکه از والد تنهایمان بخواهیم خانهای را که یک عمر در آن زندگی کرده است و با آن و آدمهای آن خاطرههای بسیاری دارد، ترک کند و به هردلیلی با ما زندگی کند، خیلی وقتها لطفی درحق او نیست؛ بنابراین اگر والد تنهایمان تمایل دارد در خانه خودش بماند، بهتر است به این خواست او احترام بگذاریم و شرایط را برایش فراهم کنیم.
برخی از سالمندان حوصله شلوغی، سروصدا و میهمانیهای جوان ترها را ندارند و تنها زندگی کردن در خانه خود را ترجیح میدهند، پس به جای جابه جایی آنها و به هم زدن آرامش روانی شان به دنبال راهکارهایی برای ماندن آنها در خانه خودشان در بهترین شرایط باشیم، برای نمونه میتوانیم از یک خانواده یا یک سالمند دیگر برای زندگی با او کمک بگیریم.
احساس فراموش شدن و ترس از تنهایی دوحس شایع در سالمندان تنهاست. اگر میخواهیم والد تنهایمان این حس را نداشته باشد، کافی است برای داشتن یک گفت وگوی مؤثر روزانه با آنها برنامه ریزی کنیم، مانند کاری که برای مدرسه بچهها انجام میدهیم و خودمان را موظف میکنیم درهرشرایطی آن برنامه را پیش ببریم. برای این منظور بهتر است هرروز به آنها سری بزنیم یا تلفنی چند دقیقهای حالشان را بپرسیم و درجریان برنامههای روزانه شان قرار بگیریم. بد نیست هرچندوقت یک بار برنامه سفری خانوادگی هم ترتیب بدهیم تا او بیشتر درجمع ما باشد.
داشتن یک برنامه روزانه مفید مانند انجام کاری که سالمند آن را دوست دارد، رفتن به پارک و سر زدن به همکاران و دوستان قدیمی، رفتن به سفرهای گروهی با هم سن وسالان و مشغول شدن به کاری که درحد توان سالمند تنهای ماست، کمک میکند که او همچنان مانند گذشته احساس مفید بودن داشته باشد، کمتر درخانه بماند و کمتر با بقیه درگیر شود. پس با کمک خود او یک برنامه روزانه برایش ترتیب بدهیم یا او را برای انجام این کارها تشویق کنیم.
اینکه میخواهیم والد سالمندمان پس از یک عمر تلاش و کوشش حالا استراحت کند، کار بسیار پسندیدهای است، ولی به یاد داشته باشیم با این کار غیرمستقیم به او یادآور میشویم که پیر شده است و باید به انتظار مرگ بنشیند؛ بنابراین اگر او با ما زندگی میکند و کاری درخارج از خانه ندارد، حتما او را در انجام کارهای خانه به مشارکت بگیریم و به او مسئولیت بدهیم، مانند خرید روزانه، بردن بچهها به مدرسه، آشپزی و نگهداری از گل و گیاهان.
از مشاورههای روان درمانی هم غافل نشویم. گاهی بدون نیاز به این همه تغییر و تحول میتوان با کمک گرفتن از یک مشاور برخی رفتارهای نادرست سالمند را اصلاح و او را متوجه اشتباه بودن رفتارش کرد. گاهی هم لازم است که حتما از دارو برای رفع برخی از مشکلات جسمی و روحی او مانند بی خوابی هایش استفاده کرد. البته ناگفته نماند که گاهی این والد تنها نیست که دردسرآفرین است، بلکه یکی از زوجها سرناسازگاری میگذارد و نمیخواهد هیچ جوره با مسئله کنار بیاید. راهکار این مشکل هم استفاده از همان مشاورههای روان درمانی است.